کد مطلب:163115 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:281

مبانی نظریه
- در آن زمان، ولو به تدریج، ممكن بود كه دستگاه خلافت برچیده شود.

به بیان روشن تر، وقتی می توان به نظریه ی انقلاب رسید و هدف امام حسین علیه السلام را انقلاب و براندازی دانست كه پیش از آن، امكان براندازی خلافت اموی، به یاری شواهد تاریخی، اثبات شده باشد. در غیر این صورت، نظریه ی انقلاب و سخن گفتن از براندازی به عنوان هدف امام حسین علیه السلام به گزاف خواهد بود.

- هرگاه شرایط لازم برای ایفای كامل نقش امامت فراهم باشد، امام علیه السلام باید و یا آن كه می تواند، به انجام وظیفه و رسالت الهی خویش، قیام نماید.

البته جدا از حوزه ی امامت، تعهد به مكتب نیز به تنهایی كافی است كه شخصی مانند امام حسین علیه السلام را به واكنش وا دارد.

حال اگر امام حسین علیه السلام به گونه ای بود كه نه وجوب انجام رسالت الهی و نه تعهد به مكتب، هیچ كدام، او را به هنگام فراهم بودن زمینه، به واكنش در برابر باطل وانمی داشت، سخن از نظریه ی انقلاب نادرست می بود.

بنابراین، پیش از نیل به نظریه ی انقلاب باید حتمیت واكنش در


برابر باطل از سوی امام حسین علیه السلام، چه به انگیزه ی انجام رسالت الهی ناشی از امامت و چه به جهت غیرت دینی، معلوم باشد.